نمیتوان این حقیقت را رد کرد که در طول سه دهه گذشته دستگاه دیپلماسی ما در وضعیت بنبست به سر برده است. این بنبست البته ربطی هم به دولتها و روند کلی حاکمیت ندارد. نهاد دیپلماسی کشور در طول سه دهه گذشته نتوانسته خود را بهروزرسانی کند و پس از اتمام انرژی ابتدایی که از رخ دادن انقلاب گرفت، دچار نوعی اینرسی در برابر هر گونه حرکتی شده است.این بنبست خواه ناخواه بزرگترین آسیب را متوجه خود نهاد دیپلماسی میکند. وضعیت فعلی نشان میدهد وزارت خارجه عملاً از پروژههای مهم کشور کنار رفته است. دیر نیست ببینیم که دستگاه دیپلماسی فقط ویزا صادر کند و بیانیه بنویسد. واقعیت آن است که کشورمان در شرایطی قرار گرفته که ناگزیر از افزایش سرعت حرکت به سمت اهدافش است و در این میان یکی از نهادهایی که سرعت لازم برای این حرکت را ندارد وزارت خارجه است. در نتیجه این کند بودن، کشورهایی که بناست در آینده کشور نقش اساسی داشته باشند، تصمیم گرفتهاند با نهادی چابکتر و فعالتر وارد گفتوگو شوند تا با نهادی که بهشدت گرفتار بروکراسی، انفعال و عدم تذبذب شده است. به عنوان مثال پس از نهاییشدن متن توافقنامه چین و ایران، این کشور مهم تصمیم گرفت مستقیماً با نماینده رهبری معظم وارد گفتوگوی نهایی شود؛ چرا که تجربه نامطلوبی از دوره اجرایی شدن برجام داشت؛ طبق اخبار متواتر در آن برهه وزارت خارجه تصمیم گرفت عذر شرکتهای چینی را بخواهد و با شرکتهای غربی برای اجرا کردن پروژههای اصلی وارد گفتوگو شود. یا میبینیم در همین سال جاری میلادی تعداد سفرهای علی لاریجانی به روسیه (به عنوان یک شریک مهم) با سفرهای آقای عراقچی برابری میکند. این در حالی است که لاریجانی کمتر از سه ماه رئیس شورای عالی امنیت ملی شده است.
کنار رفتن وزارت خارجه از پروژههای اصلی کشور واقعیتی است که هر چه زودتر آن را بپذیریم زودتر به فکر چاره برای تغییر آن میافتیم. بدون شک نخستین دلیل برای رخ دادن چنین حالتی، فروافتادن دستگاه دیپلماسی در یک بنبست چند دههای است. خروج از این حالت وابسته به خروج از انفعال و ثبات در تصمیمگیری در نهاد دیپلماسی است و این خود مقدماتی دارد.
نخستین مقدمه برای این منظور، بازتعریف دستگاه دیپلماسی است. ماهیت وزارت خارجه در جمهوری اسلامی ایران باید دوباره تعریف شود؛ این ماهیت چقدر ثابت است و چقدر به نسبت دولتهایی که به قدرت میرسند متغیر است؟ اساساً مأموریتها و کارکردهای وزارت خارجه میتواند با روی کار آمدن دولتها دچار تغییر شود؟ حتی پرسش مهمتر اینکه، مأموریتهای وزارت خارجه توسط دولتها تعریف میشود و تغییر مییابد یا دولتها مجازند تنها فرایند اجرای مأموریتها را تعیین کنند؟
دومین مقدمه برای خروج از بنبست، بازگشتن شاخص مهم «حفظ و گسترش منافع ملی» به قاموس وزارت خارجه است. نگارنده بنا ندارد وارد دوقطبیهای مرسوم در فضای موجود شود، اما قصد دارد بگوید شاخص منافع ملی در سه دهه گذشته، مهمترین شاخص تصمیمساز در وزارت خارجه نبوده است.
مقدمه دیگر برای خروج از بنبست موجود، بهروز کردن سرفصلهای آکادمیک در حوزه دیپلماسی است. البته باید توجه داشت روح حاکم بر متون علمی در این حوزه، حفظ و توسعه منافع ملی باشد. وقتی صحبت از بهروزرسانی میشود منظور بهروزرسانی قالبی نیست. متون جدید باید متضمن آموزش اصول حفظ و توسعه منافع ملی هم باشد. «وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا استَطَعتُم مِّن قُوَّة» را برای یک بار هم که شده باید از اینجا شروع کنیم. تا دانش لازم برای دور کردن سایه جنگ از سر کشور با قرائت بومی وجود نداشته باشد در هنگام عمل به دامن راهکارهایی میافتیم که توسط غرب نوشته شده و متون غربی
خواه ناخواه متضمن منافع غربی است. روح حاکم بر ادبیات آکادمیک باید حفظ منافع ملی کشور باشد تا به بومیسازی سرفصلهای آکادمیک منجر شود.
و اما شاید مهمترین مقدمه در مسیر بازگرداندن دوباره دستگاه دیپلماسی به متن، حذف نگاه ملتمسانه به غرب و شرق باشد. در حال حاضر نوعی اعتیاد به شرق و غرب و بیشتر غرب در رگ و پی دستگاه دیپلماسی وجود دارد. اگرچه خروج از این اعتیاد سخت است؛ اما برای چابک شدن و دوباره به متن برگشتن وزارت خارجه باید اتفاق بیفتد. وزارت خارجه هم باید در کنار وزارت اقتصاد یا وزارت کشاورزی یا دیگر ساختارهای اجرایی به این نکته مهم معتقد باشد که راهکار حل مشکلات در داخل کشور است و رسالت اصلیاش فعال شدن بینالمللی همین ظرفیتها باشد.
۱۱ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۷
کد خبر: ۱۱۰۶۹۸۰
نمیتوان این حقیقت را رد کرد که در طول سه دهه گذشته دستگاه دیپلماسی ما در وضعیت بنبست به سر برده است. این بنبست البته ربطی هم به دولتها و روند کلی حاکمیت ندارد.
زمان مطالعه: ۳ دقیقه
منبع: روزنامه قدس




نظر شما